Identity and the Hegemony of Universal Human Rights

Journal Title: The Journal of Human Rights - Year 2017, Vol 11, Issue 2

Abstract

Human rights are commonly portrayed as a narrative that passes through several chapters before reaching its inevitable conclusion. This narrative begins with the horror of Nazism, moves to the centrality of human rights in the UN Charter, eulogizes the Universal Declaration, celebrates the achievements of standard setting as set out in the major covenants, offers detailed analysis of methods of monitoring and, finally, speculates on the future of compliance. This narrative is sustained, firstly, by ‘naturalist’ foundationalism and, secondly, by a widely held assumptions about the move towards ‘settled norms’ in the contemporary world order. Although some pessimism is voiced over continued reports of torture, genocide, structural economic deprivation, disappearances, ethnic cleansing, political prisoners, the suppression of trade union rights, gender inequality, religious persecution, and many other violations of internationally agreed human rights, most commentators and activists tacitly adopt an optimistic stance that envisages a future rights based international order. The still prevalent naturalist account of human rights, together with a narrative that boasts ‘settled norms’, suggests that the human rights regime represents a final ‘truth’ about the essential nature of all humankind; a common identity that describes the individual in an increasingly globalized world. This paper interrogates the ‘naturalist-settled norm’ account of human rights from the perspective of power and knowledge. It begins by distinguishing between the international human rights regime and the global discourse of human rights. The former adopts a legal approach, where the neutral, value-free, unbiased and impartial nature of the law is tacitly accepted. The latter refers to human rights as social, political and economic practice, and must therefore include an account of power. From this perspective, the discourse of human rights might be said to ascribe a particular identity to human beings as agents of a particular type and kind, which serves the interests of some groups over others. While the human rights regime is presented by world leaders, commentators and the majority of academics as the legitimate articulation of norms founded upon timeless ‘truths’ about human nature, the argument presented in this paper suggests that the norms associated with the discourse of rights offer a more cogent insight into the status of human rights in the current world order. Thus, complex questions arise about power/knowledge, foundationalism, the status of international human rights law, and the politics of rights. The paper begins with an account of discourse as a meeting place for power and knowledge. A second section discusses ‘discipline’ as a mode of social organization that imbues the individual’s identity with particular ways of thinking, knowing and behaving, thereby instilling a particular social consciousness. A further section looks at the global development of ‘market disciplinary’ norms (as opposed to legal norms) that act as a guide for action. The paper concludes with a discussion on issues of human rights and identity in the age of globalization. چکیده حقوق بشر معمولا به صورت یک روایتی که از چندین فصل می‌گذرد تا به نتیجه‌ای اجتناب ناپذیر برسد، به تصویر کشیده می‌شود. این روایت با وحشت از نازیسم شروع می‌شود و به سمت مرکزیت حقوق بشر در منشور سازمان ملل حرکت می‌کند، اعلامیه حقوق بشر و استانداردهای ذکر شده در میثاقین را تمجید می‌کند، تجزیه و تحلیل دقیقی از روش‌های نظارت ارائه می‌دهد و در پایان آینده احتمالی را پیش بینی می‌کند. این روایت به وسیله دو عامل حفظ می‌شود، اول به واسطه بنیادگرایی طبیعت گرایان و دوم به واسطه باورهایی درمورد حرکت به سمت هنجارهای ایجاد شده در جهان معاصر، اگر چه بدبینی‌هایی نسبت به گزارش‌های متعدد از شکنجه، نسل کشی، محرومیت اقتصادی ساختاری، ناپدید شدن، پاکسازی قومی، زندانیان سیاسی، سرکوب حقوق اتحادیه‌های کارگری، نابرابری جنسیتی، آزار و اذیت مذهبی و بسیاری از نقض‌های دیگر حقوق بشر بین المللی وجود دارد. اکثر مفسران و فعالان به طور ضمنی موضع خوش بینانه‌ای را نسبت به قواعد بین المللی مبتنی بر حقوق بشر پیش بینی می‌کنند. بر اساس دیدگاه شایع طبیعت گرایان از حقوق بشر، رژیم حقوق بشر یک حقیقت قطعی در خصوص ماهیت اساسی تمام ابناء بشر ارائه می‌کند. این حقیقت قطعی همان هویت مشترکی است که افراد را در جامعه‌ای که به سمت جهانی شدن پیش می‌رود، توصیف می‌کند. در این مقاله، «دیدگاه طبیعت گرایانه» درباره حقوق بشر، از منظر قدرت و دانش مورد بررسی قرار می‌گیرد. مقاله با تمایز بین رژیم بین المللی حقوق بشر و گفتمان جهانی حقوق بشر آغاز می‌شود. رژیم حقوق بشر بین المللی یک رویکرد قانونی را اتخاذ می‌کند که بر اساس این رویکرد ماهیتی بی طرفانه، عینی، عاری از تعصب و منصفانه برای قانون به صورت ضمنی پذیرفته شده است. گفتمان جهانی حقوق بشر، حقوق بشر را یک رویه اجتماعی، سیاسی و حقوقی می‌شناسد. از آنجایی که اجرای حقوق بشر در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیازمند پشتیبانی است، این رویکرد موضوع قدرت را نیز مطرح می‌کند. از این دیدگاه ممکن است گفته شود که گفتمان جهانی حقوق بشر، هویت خاصی را برای انسان‌ها به عنوان نمایندگان یک نوع خاص که تمایلات و منافع چند گروه مشخص را به چند گروه دیگر ترجیح می‌دهند، قائل می‌شود. در حالی که رژیم حقوق بشر توسط رهبران جهان، مفسران و اکثریت دانشگاهیان به عنوان تفسیری قانونی از هنجارهای مبتنی بر حقایق بی پایان درباره طبیعت بشری ارائه شده است. استدلال ارائه شده در این مقاله نشان می‌دهد که هنجارهای مرتبط با گفتمان حقوقی، بینش قانع کننده تری به وضعیت حقوق بشر در نظم فعلی جهان ارائه می‌دهند. بنابراین، مسائل پیچیده­ای در مورد قدرت، دانش، بنیادگرایی، وضعیت حقوق بشر بین المللی و سیاست مطرح می‌شود. این مقاله با بحث در خصوص محل تلاقی قدرت و دانش شروع می‌شود و در بخش دوم نظم و انظباط به عنوان یک نهاد اجتماعی که در هویت افراد از طریق تفکر، شناختن و رفتار نفوذ می‌کند، معرفی می‌شود. در بخش دیگر به توسعه جهانی «هنجارهای بازار» (به عنوان مخالفت با هنجارهای قانونی) پرداخته شده است که در قالب یک راهنمای عملی بیان می‌شود.

Authors and Affiliations

Tony Evans

Keywords

Related Articles

Minorities, Legal Autonomy Regimes and the Principle of Non-discrimination: A Comparative Study on the Conflict of Civil Codes and the Personal Laws of Minorities

In international human rights law the application of the principle of ‘equality’ along with the ‘preservation of characteristics’ have been considered as the corner stones of a system for the protection of minorities. Re...

The Sovereignty of God and Sovereignty of People in Iran's Constitution

Sovereignty of God and sovereignty of people in the Constitution are not contradictory but it is a two-sided sovereignty, implemented by people through both establishing a political system and every day public life witho...

Criminalization from Human Rights Perspective, the Demands of the Moral Right to Self-Determination

Human rights faces an obvious challenge concerning criminalization. On the one hand, putting emphasis on individual autonomy of human beings has blocked any attempt to impose any restrictions, the harm principle being th...

Inter-Religious Communication: Celebrating Difference, Celebrating Understanding

The topic of interreligious communication is frequently defended as significant if different ethnic and religious groups are to coexist. Any society that consists of different religious groups has to establish some rules...

Human rights, Rationality and Sentimentality

تحقيق حاضر در زمينه يکي از اساسي‌ترين مباحث در حوزه تعليم و تربيت سياسي و برنامه درسي تحت عنوان آموزش حقوق بشر انجام شده است. هدف اصلي اين تحقيق را دو مسئله تشکيل داده است که عبارتند از: شناسايي مفاهيم و مؤلفه‌هاي حقوق ب...

Download PDF file
  • EP ID EP307490
  • DOI 10.22096/HR.2016.29849
  • Views 103
  • Downloads 0

How To Cite

Tony Evans (2017). Identity and the Hegemony of Universal Human Rights. The Journal of Human Rights, 11(2), 3-24. https://europub.co.uk/articles/-A-307490